بين المللي فيلم فجر ـ دوره سيزدهم (۱۳۷۳)
بيانيه هيأت داوران :
هر چه هست از رنگ و صدا و حركت در
پي حقيقتي است ناگفته، و جمع ما از آن روز كه تولد يافت بر بازگويي آن حقيقت كل
سماجت كرد و خواهد كرد. هستي بهانه اي است تا شعاعي از پرتو آن راز بازگويد، تنها
اوست كه سرّ سر به مهر مي داند و گاه از سر لطف گوشه اي مي نماياند كه همين اندك
نيز از تحمل ما بيرون است. ما را بار امانتي است سنگين بر دوش كه بايد به سلامت به
منزل رسد و چون روزش برآيد، داور دادارنيك داوري خواهد كرد. گستره ي داوري او بس
فراخ است و هر آنچه از انديشه مي تراود در اوست و ما امرز فراهم آمديم تا تمرين
آخرت كنيم، چه كه در شهر رمضانيم به ضيافت نشسته و ايام فرخنده فجر با اين شهر
شبهاي قدر قرين هم گشته، لحظه ها در گذرند، آمديم لحظه هايي را نشان كنيم تا در
يادها بمانند. جشنواره سيزدهم نيز مي ماند. به خاطرش بسپاريم كه بس با بركت بود و
گلستاني بود با رنگ ها و طراتي متفاوت، در گستره اي به وسعت ايران، از جان و دل
باورش داريم چون بار مسئوليتش سنگين نمود. پنجاه و پنج بار حصل كار شما به دقت و
وسواس رؤيت شد، و از آن ميان بيست و هشت انديشه براي قضاوت آخر خود نمود، و چه
سنگين و پربار بود اين امانت. از آن ميان رأيمان بر اين شد از كنار آثار ترجمه شده
كه انطباقي با هويت مستقل و اصيل ايراني ـ اسلامي ما ندارد و در خود تعلقي نسبت به
چشمه هاي زلال فرهنگي اين مرز و بوم نشان نمي دهد، و حتي اگر در ارائه كم عيب باشد،
بگذريم. فيلم هايي كه عرصه متفاوت سينما را با تلويزيون اشتباه گرفته اند و در اين
سيطره ي كميت بيني، عظمت راز خلوت سينما را مخدوش كرده اند از دور دايره ي داوري
بيرون رفتند. توانستيم نسبت به ورود انديشه هاي تصويري اول، اين اميدهاي فردا كه با
اولين تجربه نفس تازه كردند، اما جايگاه فرهنگي و عميق خود را فراموش كرده به سيماي
مقلد و
بي ريشه روي آورده اند و اندك اندك بدنه ي حرفه اي سينما را رنجور مي كنند، به ديده
ي اغماض ننگريم و راه كج كرده از كنارشان با تأسف بگذريم. و اين توانستن ها تنها به
مدد تلاش شما و عنايت به پرباري جشنواره سيزدهم به دست آمد و مفتخريم به اين سينما.
خوب، تا اينجا آنچه بود، گذشته بود، اما نگاهي به افق آينده:
آرزو مي كنيم بحث سينماي ديني و ملي
از بحث هاي داغ صاحبان انديشه و تجربه شود و راهگشاي آينده، تا خداي ناكرده عجولانه
عرصه را تنگ نكرده باشيم، و ميدان را به دست سوء استفاده كنندگان از اين حركت مقدس
ندهيم. سينماي ديني دروني و ژرف نگر است و نسبت به حركات صوري و سطحي بي اعتنا است،
و باور داريم، اين عرصه هنوز بكر است.
ـ آرزو مي كنيم، هشت سال دفاع مقدس در باروت و دود و خون خلاصه نگردد و به خلوت انس
اين مجاهدان كه حضرت حق به صداي نفس نفس مركب جهادشان قسم خورده، نزديك شويم، و اين
تلقي غلط كه سينماي جنگ يعني سينماي زدوخورد و انفجار و كشتار جبري خاتمه دهيم و
سيماي جنگ را در محدوده ي ميدان رزم محبوس نكنيم.
ـ آرزو مي كنيم كه سكوت معقول در فيلم ها محترم شمرده شود. و حريم گرانقدر موسيقي
مورد سوء استفاده واقع نشود و اين ممكن نيست، مگر با همت و همدلي سازندگان موسيقي و
فيلم.
ـ آرزو مي كنيم، بينندگان جشنواره ي سيزدهم، فيلم ها را در همان شرايطي كه ما
داوران ديديم، مي ديدند با صدا و تصويري مطلوب، البته قدمت اين آرزو به سالها مي
رسد، و هنوز آه جگرسوز سازندگان فيلم كه با چنين مشقتي آن را ساخته اند و چنين به
مسلخ رفته اند، به گوش مسئولان ذيربط نرسيده است.
ـ آرزو مي كنيم كه تفاوت فاحش كيفيت لابراتواري فيلم ها كه گاه درخشان است كه مي
توانيم سربلند به صنعت لابراتوار خود بباليم و گاه چنان نازل كه اين خرافه را در
اذهان زنده مي كند كه صنعت شيمي لابراتوار حكم كيمياگري را دارد و نتايج آن غيرقابل
پيش بيني است و البته اين هم تنها بعهده ي زحمتكشان لابراتوار نيست.
ـ آرزو مي كنيم كه زماني تشكيلات مبتني بر معيارهاي مشخص حرفه اي، مسئوليت حساس و
خطير مديريت توليد را محك بزند كه معتقديم، امري است كاملاً حرفه اي و اجرائي كه
ارزيابي آن از عهده داوران جشنواره خارج مي باشد.
ـ اميد آن داريم روزي اين آرزوها برآورده شود تا تنها آرمانهاي متعالي فرهنگي ـ
هنري در افق نگاهمان بنشيند.
آنچه شاهد بوديم، به مدد آنان كه از دور و نزديك دستي بر آتش دارند به معجزه مي
مانست، دست مريزاد.
و آرزوي آخر آنكه حضرت دولت از قضاوت ما راضي و خشنود باد.
والسلام
|