زندگينامه
احمد حق پرست راد (سعيد راد) پس از پايان تحصيلات متوسطه، از سال 1347 به فعاليت در سينما پرداخت. براي بازي در فيلم «خداحافظ رفيق» (1350) امير نادري و عليرضا زرين دست به سراغ او رفتند. نادري او را مي پسندد و نام سعيد راد را براي او انتخاب مي كند. سعيد راد در سال 1350 دو فيلم بازي كرد؛ يكي براي نادري «خداحافظ رفيق» و يكي هم براي محمد علي جعفري «الكلي». «خداحافظ رفيق» و «الكلي» دو نوع فيلم بودند با دو نقش متفاوت؛ و كارنامه ي بازيگري سعيد راد با اين دو نوع فيلم و نقش شكل گرفت. او در «صادق كرده» (ناصر تقوايي، 1351) «صبح روز چهارم» (كامران شيردل، 1351) «كافر» (فريدون گله، 1351) «تنگنا» (امير نادري،1352) «مسلخ» (هادي صابر، 1353) و «هزار بار مردن» (جلال مهربان، 1353) نقش ضد قهرمان هايي را بازي كرد كه در منجلابي از نكبت و خون فرو مي غلتند، بي آن كه ذره اي اميد به آينده داشته باشند. تصوير زندگي ضد قهرمان هايي كه سعيد راد نقش آن ها را بازي مي كرد خطوط قلم اندازي از قيافة ناگوار جامعه را در خود داشتند. سعيد راد كه در نقش هاي قبلي جا افتاده بود نتوانست با فيلم هايي مثل «قاصدك» (محمد صفار، 1355) «ساخت ايران» (امير نادري، 1357) «سفر سنگ» (مسعود كيميايي، 1357) خود را با آن ها همراه و هم آهنگ كند. بنابراين در بحبوحه ي غلبه ي سينماي منحط بر «موج نو» و «موج سوم» تن به ايفاي نقش هاي نازلي در «دو آقاي باشخصيت» (امير شروان، 1354) «شرف» (عزيزالله بهادري، 1354) «هدف» (ايرج قادري، 1354) «آقاي لر به شهر مي رود» (امير شروان، 1357) و «گداي اشراف زاده» (عزيزالله بهادري، 1357) داد كه هيچ كدام موفقيتي براي او نداشتند. سعيد راد در اين دوره نتوانست خود را از گردابي كه در آن رها كرده بود نجات دهد. در سال هاي پس از پيروزي انقلاب، كه بسياري از چهره هاي سرشناس سينماي ايران ممنوع كار شده بودند، سعيد راد (با نام اصلي اش احمد حق پرست راد) در هفت فيلم، «برزخي ها» (ايرج قادري، 1360) «مرز» (جمشيد حيدري، 1360) «خط قرمز» (مسعود كيميايي، 1361) «فرمان» (كوپال مشكات، 1361) «دادشاه» (حبيب كاوش، 1362) «عبور از ميدان مين» (جواد طاهري، 1362) و «عقاب ها» (ساموئل خاچيكيان، 1364) بازي كرد، كه با آن ها نيز به مقام و جايگاه اوليه ي خود نرسيد. پس از آن بازي او در سال 1366 به خارج از كشور مهاجرت كرد. در آمريكا فقط در نمايش آخرين بازي به كارگرداني محمود استاد محمد بازي كرد و مشكلات فراواني متحمل شد، به طوري كه همواره مترصد اين بود كه به ايران بازگردد. او در 1 مرداد 1403 در 79 سالگي درگذشت.