«زرخواه» آنچنان مشغول خوشگذراني است كه توجهي به همسر و فرزندش ندارد و آخرالامر نيز هر دو را از خانه اش مي راند. «مليحه» همسر زرخواه در حادثه اي به قتل مي رسد و تربيت فرزندش «هما» را خانواده اي عهده دار مي شود. سال ها بعد هما با پدرش زرخواه روبرو مي شود. زرخواه شيفته ي هما مي شود ولي هما به او توجهي نمي كند. زرخواه تصميم به خودكشي مي گيرد. اما سرانجام واقعيت آشكار شده و زرخواه سرافكنده، پشيمان و مغموم از دخترش تقاضاي بخشش مي كند و دختر نيز سرانجام او را مي بخشد.
|