«شاهين» كه از جور و ستم عمال خليفه نسبت به هم ميهنانش به تنگ آمده است از طرف طاهر ذواليمينين كه طرفدار مأمون است مأمور مي شود تا به بغداد رفته و در آنجا با ياري ايرانيان به مبارزه با خليفه بپردازد. در همين زمان شاهين مطلع مي شود عمال خليفه يكي از دهكده هاي ايران را كه دخترعمو و نامزدش شهرزاد و برادرش بهزاد در آنجا به سر مي برند آتش زده و آن دو را به دربار خليفه به اسارت برده اند. شاهين عازم بغداد شده و پس از مبارزاتي آن دو را آزاد مي كند.
|