«زردوست» ميليونر طماعي است كه براي خارج كردن مقداري جواهر به صورت قاچاق، ورزشكاري به نام «منوچهر» را استخدام مي كند و به اتفاق او و نامزدش «مهري» به عنوان شكارچي از راه جنگل به راه مي افتد. پس از يك سلسله حوادث سرانجام او و همراهانش توسط پليس دستگير مي شوند. در واقع باغبان زردوست كه از نقشه ي وي اطلاع پيدا كرده، موضوع را به پليس خبر داده است.
|