زن و مرد جواني كه شيفته ي هم هستند، پنهان از والدينشان با هم ازدواج مي كنند و صاحب فرزندي مي شوند. مرد براي ادامه ي تحصيلات به خارج سفر مي كند و زن طي حوادثي از فرزندش دور مي ماند. فرزند آن ها را سرايداري پيدا كرده و نگهداري مي كند. پس از مدت ها مرد از خارج باز مي گردد. او كه همسرش را نمي يابد، فرزند خودش را ندانسته به فرزندي قبول مي كند. اما بالاخره واقعيت را دريافته و همسر خويش را نيز مي يابد و از آن پس زندگي تازه اي را با هم آغاز مي كنند.
|