اشرف زاده سه پسرش را به متل قو مي فرستد تا سه دختر حقيقت پور را به عنوان همسر برگزينند. آن ها تصادف مي كنند و منصور، امير و نادر آن سه را به بيمارستان مي رسانند. سه تايي ها به متل قو مي روند و حقيقت پور به تصور اين كه آن ها فرزندان اشراف زاده هستند از دخترانش مي خواهد كه با آن سه معاشرت كنند. چنگيز و افرادش دخترهاي حقيقت پور را مي ربايند و سه تايي ها براي كمك به دخترها به مخفي گاه چنگيز مي روند و به دام افراد او مي افتند. چنگيز به تصور اين كه سه تايي ها فرزندان اشراف زاده هستند در ازاي آزاد كرد آن ها از اشراف زاده سيصدهزار تومان پول درخواست مي كند. با روشن شدن ماجرا چنگيز و افرادش پسرهاي اشراف زاده را به دام مي اندازند، اما با زيركي سه تايي ها نجات ميابند و هركدام با يكي از دخترهاي حقيقت پور پاي سفره ي عقد مي نشينند.
|