«اينگر» براي ديدار آثار تاريخي ايران به همراه يك راننده عازم شيراز و اصفهان مي شود. در اين موقعيت عاقله مرد پولداري سعي مي كند با دور كردن راننده به اينگر نزديك شود اما با كوشش هاي راننده موفقيتي به دست نمي آورد. راننده و اينگر متدرجاً شيفته ي هم مي شوند و حتي اينگر حاضر مي شود كه نامزدش را ترك كند راننده چون مي داند زندگي او با عادات و خصوصيات اينگر وفق نمي دهد دختر را روانه ي مملكتش مي كند.
|