صداي خوش «نعمت»، جوان اهوازي سبب مي شود كه «جمشيد» صاحب كاباره اي در تهران به محبوبيت و ثروت برسد. اما وقتي نعمت سعي مي كند از استعدادش به نفع خود استفاده كند جمشيد كه زيان ديده براي انتقامجويي «آمنه» دختر مورد علاقه ي نعمت را بي سيرت مي كند. آمنه خودكشي مي كند و جمشيد گرفتار پنجه ي عدالت مي شود.
|