جوان از زندگي اش راضي است به شرطي كه مادرش آنقدر او را تشويق به ازدواج نكند او جواني خوش قلب و كمي هم مضحك است. درست برخلاف جواني كه شبيه اوست و به زن ها علاقه دارد و خيلي هم جدي است. اين دو طي حادثه اي اتفاقي جايشان باهم عوض مي شود و بعد در برخورد با عوامل ناآشناي زندگي و همچنين زن هايي كه آن دو را دوست دارند، ماجرا و حوادث جالبي را سبب مي شوند تا اينكه حقيقت آشكار مي شود.
|