دو برادر، سرپرست معدن و مهندس معدن بي آنكه بدانند به يك دختر علاقه مندند. سرپرست معدن پس از بازگشت از سفر چون از علاقه ي برادرش به دختر با اطلاع مي شود خود را كنار مي كشد اما دختر مهندس را دوست ندارد. بعد از چند حادثه، مهندس به واقعيت پي مي برد و در پايان اوست كه با تأسف سرپرست معدن و دختر مورد علاقه اش را ترك مي كند.
|