جواني تهراني پاكباخته در قمار، در سفر به اصفهان مصمم به خودكشي مي شود. مردي اصفهاني او را نجات مي دهد. اين هر دو كه آس و پاسند مصمم مي شوند كه كار و زندگي آبرومندانه اي براي خود تدارك ببينند، و همين كار را هم مي كنند. مرد جوان با دختري آشنا و با او ازدواج مي كند، اما به زودي گرفتار قمار و قماربازها مي شود. اين بار هم مرد اصفهاني به ياري او و خانواده اش مي رسد و كمكش مي كند كه به زندگي عادي برگردد.
|