مرد ميانسالي در تصادف با اتومبيل در مي گذرد و در واپسين لحظات حيات، دخترش را به نزديكترين آشنايش كه جوان پهلواني است مي سپارد. پهلوان نوچه اي دارد كه مورد اطمينان اوست. نوچه ي پهلوان به وسوسه ي يكي از بدخواهان پهلوان به دختر جوان تجاوز مي كند. عواقب اين كار به صورت انتقام وحشتناكي از جانب پهلوان، مرد بدطينت را گرفتار مي كند.
|