كودكي ناپديد مي شود. اين كودك در جنگل با حيوانات وحشي خو گرفته و با آن ها به سر مي برد و موجودي با خصلت حيوانات وحشي مي شود، به نحوي كه وقتي او را در نوجواني مي يابند و سعي مي كنند به شهر برگردانده و با تمدن آشنايش كنند با عكس العمل و مخالفت شديدش روبرو مي شوند. همه ي نقشه ها و تدابير مسئولين به نتيجه نمي رسد جز محبت هاي يك زن كه مخالف سوء استفاده از وجود جوان است و سرانجام كوشش ها نيز نتيجه مي دهد.
|