|
عاقله مردي كارش اين است كه جوان هاي با اصل و نسب اما بدون تمكن مالي را پيدا كرده و پس از آن كه آن ها را به وسيله ي استادان فنهاي مختلف تعليم مي دهد وارد خانواده هاي متمكن و صاحب دختر كرده و پس از آن كه امكان ازدواجشان فراهم شد از اين طريق پولي به جيب مي زند... او بار آخر كارش با مشكلاتي روبرو مي شود، به اين صورت كه خبرچينش دچار حادثه مي شود و عاقله مرد به جاي او جوان ديگري را مأمور ان كار مي كند اما او و دختر مرد متمكن عاشق يكديگر مي شوند. عاقله مرد نقشه را تغيير داده و پس از آن كه جوان و دختر قرار مي شود با هم ازدواج كنند باز هم او به نفع خود از ماجرا بهره برداري مي كند.
|