ماشاالله ريزنقش (ايرج قادري) و اصغر دست قشنگ (بهمن مفيد)، كه راننده ي كاميون هستند، با زري خانم (زري خوشكام) به عنوان مستأجر جديد خانه ي مادر ماشاالله (مهري وداديان) آشنا مي شوند. ماشاالله شيفته ي زري مي شود و با او قول و قرار ازدواج مي گذارد. زري كه خواننده ي كافه بوده سراغ همكارش تامي (فرنگيس فروهر) مي رود و از كار كردن در كافه اظهار ندامت مي كند. اصغر متوجه رفت و آمدهاي زري با مردي مي شود كه درصدد اخاذي از او است. اصغر براي كمك به زري تلاش مي كند، اما شاگرد ماشاالله و مادرش، ماشاالله را نسبت به زري و اصغر بدگمان مي كنند. زري به سراغ تامي مي رود و رئيس كافه و افرادش او را حبس مي كنند تا مجبور شود در كافه برنامه اجرا كند. اصغر در درگيري با افراد رئيس كافه زخمي مي شود. تامي ماجرا را براي ماشاالله نقل مي كند، و ماشاالله به سراغ اصغر مي رود؛ اما اصغر بر اثر شدت جراحت جان مي دهد. ماشاالله در درگيري با قاتلان اصغر آنها را از پا درمي آورد، و زري را در خانه ي مرشد محله مي يابد. آنها جسد اصغر را به خاك مي سپارند و ماشاالله با گلوله ي پليسي از پا درمي آيد.
|