نازي حساب دار شركتي است كه با خواهرش ملوسك زندگي مي كند. همسايه ي آن ها مهرداد و تقي خياط هستند. تقي به ملوسك و مهرداد به نازي علاقه دارند؛ اما دخترها به آن دو بي اعتنا هستند. شريف به كمك دوستش محتويات گاوصندوق شركت را مي ربايند و مرتكب قتل مي شوند. نازي متهم به سرقت مي شود؛ اما خود او به شريف بدگمان است و او را تحت نظر مي گيرد، غافل از اين كه افراد شريف مراقب او هستند. مهرداد و تقي به كمك او مي شتابند و در تعقيب و گريزي اتومبيل آن ها به دره سقوط مي كند، اما آسيبي نمي بينند. آن ها خود را به ريخت و قيافه ي ديگري درمي آورند و سارقان را به دام مي اندازند. پس از آن مهرداد با نازي و تقي با ملوسك ازدواج مي كنند.
|