حجت (منوچهر وثوق) فاسق همسرش را به قتل مي رساند و به خرمشهر مي رود و به كمك مردي به نام رحمان (فرهاد حميدي) قصد دارد شبانه با قايقي از مرز آبي بگذرد، اما مأموران او را تعقيب مي كنند. حجت در تاريكي شب مي گريزد. رحمان مرد قايقران را كه توسط سرگروهبان (ميرمحمد تجدد) براي بازجويي به پاسگاه برده مي شود و خود سرگروهبان را به قتل مي رساند. سرگروهبان مختار (ناصر ملك مطيعي)، جانشين سرگروهبان مقتول، حجت را، كه خواهرزاده اش است، از رفتن به آن طرف مرز منصرف
مي كند، و حجت با مريم (ليدا دانشور)، دختر سرگروهبان قرار ازدواج مي گذارد. سرگروهبان مختار از طريق زينت (شهرزاد)، دختر مرد فلجي (امين اميني)، كه شاهد قتل ها بوده و خود نيز به قتل مي رسد، رحمان را دستگير و روانه ي زندان مي كند. اصلان، برادر رحمان، در شب عروسي مريم و حجت سرگروهبان مختار را تهديد مي كند كه اگر برادرش را آزاد نكند راز قتل حجت را فاش مي سازد. مختار تصميم مي گيرد حجت را براي محاكمه به مركز بفرستد، اما حجت مي گريزد و با گلوله ي اسلحه ي مختار از پا درمي آيد.
|