اين شايعه كه قلندر (ناصر ملك مطيعي) خاطرخواه خواهرش عشرت (فروزان) است او را برآن مي دارد كه عشرت را به عقد پهلوان صادق (يدالله شيراندامي) درآورد، با اين شرط كه ازدواج آن دو جنبه ي صوري داشته باشد. صادق براي انجام مسابقه ي پهلواني به پايتخت مي رود و عشرت از خانه مي گريزد و به او محلق مي شود. قلندر نزد صادق اعتراف مي كند كه عفت خواهر او نيست، بلكه دختر دايه خانم (مهري وداديان) است كه بزرگش كرده و به او علاقه دارد. قلندر در يك درگيري صادق را مي كشد و عشرت به قصد انتقامجوئي از قلندر به خانه اشرف (فرنگيس فروهر) مي رود كه گروهي مطرب را سرپرستي مي كند. داوود (بهمن مفيد)، شاگرد حجره ي قلندر، ارباب را از موضوع باخبر مي كند، و قلندر براي بردن عشرت به خانه ي اشرف مي رود؛ اما عشرت مقاومت مي كند و اهل محل گرد آن ها ازدحام مي كنند. قلندر خجلت زده به خانه مي رود و رگ دست خود را مي زند و جان مي بازد. او در وصيت نامه اش از عشرت مي خواهد توبه كند و به عقد داوود درآيد. سرانجام عشرت ماجراي علاقه ي قلندر را به خودش از زبان دايه خانم مي شنود و بالاي سر جسد او شيون مي كند.
|