شاهپور (فرخ ساجدي) دانشجوي رشتة فلسفه است و همسرش (نيلوفر) دانشجوي رشتة مجسمه سازي. شاهپور اختلال رواني دارد و به تدريج بيماري او شدت مي گيرد. پزشك معالج (داريوش اسدزاده) از بهبود حال شاهپور نااميد مي شود و شاهپور به آسايشگاه رواني منتقل مي شود. همسر و مادر شاهپور (گيتي فروهر) اجازه مي گيرند كه به همراه يكي از كاركنان آسايشگاه شاهپور را براي زيارت به مشهد ببرند. شاهپور از دست آنها مي گريزد و به روستايي پناه مي برد و كودكان آبادي شاهپور را به مسخره مي گيرند و با چوب و سنگ او را دنبال مي كنند. كودكي موقع اذيت شاهپور در بركه ي آب مي افتد و جان مي سپارد. اهل آبادي به شاهپور حمله ور مي شوند و شاهپور كه به بالاي درختي پناه برده سقوط مي كند و جان مي دهد. جنازة او را تحويل خانواده اش مي دهند و دفن مي كنند.
|