محمود و همسرش پروين پس از هشت سال از گذشتن زندگي مشتركشان بچه دار نمي شوند. دارو و درمان نيز بي نتيجه است، تا اين كه گل اندام ـ همسر صيغه اي رجب ، پيشكار محمود، بچه اش را جلو خانه ي محمود مي گذارد. پروين به خيال اين كه بچه حاصل خيانت محمود به او است از محمود تقاضاي طلاق مي كند. خانواده ي محمود با استفاده از اين موقعيت دختر يكي از خويشان خود را به نام زري براي محمود خواستگاري مي كنند. رجب، كه از وضع به وجود آمده نگران و شرمنده است، ماجراي فرزندش را براي پروين بازگو مي كند، و پروين كه متوجه اشتباهش شده است، به ياري رجب، مانع ازدواج محمود و زري مي شود و دوباره با محمود پيمان زناشويي مي بندد.
|