شش سال پيش از اين رحمت (شهروز رامتين) و قاسم (فرهاد حميدي) به عنف از زهرا (پريچهر پاكان)، هتك حرمت كرده اند، و سال ها بعد برادرش اسلام (يدالله شيراندامي) را كه اينك در صدد انتقام است در محل قلعه ي سنگي از پا در مي آورند. اسلام قبل از رو در رو شدن با رحمت و قاسم موضوع را در نامه اي نوشته و براي مصطفي لره (محمدرضا فاضلي) به زندان فرستاده است. زهرا خانه ي اجدادي را مي فروشد و باعث آزادي مصطفي مي شود. مصطفي با زهرا و «زن دايي» (پروين ملكوتي) به تهران مي رود و به جست و جوي رحمت مي پردازد. او رحمت و نوچه هايش را در كافه اي مي يابد و مضروب مي كند و با قاسم در كاروان سرا سنگي قرار مي گذارد. رحمت و قاسم زهرا را گروگان مي گيرند. مصطفي با آنها رو در رو مي شود و هر دو را از پا درمي آورد. سرانجام با حضور پليس در كاروان سرا سنگي مصطفي به دام مي افتد.
|