مهدي (ناصر ملك مطيعي) و دوستش علي (مرتضي عقيلي) از سفر فرنگ باز مي گردند. دوستانشان براي خوش آمدگويي آن دو را به كاباره اي مي برند. مهدي با رقاصه اي به نام نازي (شورانگيز طباطبائي) آشنا مي شود و همان شب او را از دست چند جوان شرور نجات مي دهد، و به تدريج به او علاقه مند مي شود و به رغم ناخرسندي مادرش (نادره) با او قرار ازدواج مي گذارد. سهراب (منوچهر حامدي)، صاحب كاباره، مزاحم نازي مي شود و مهدي كاباره را قُرق مي كند و با تهديد از سهراب مي خواهد كه مانع سعادت نازي نشود. نازي دختر كوچكي به نام ناهيد (طاووس) دارد كه خاله اش (فرخ لقا هوشمند) از او پرستاري مي كند و مهدي از وجود او بي اطلاع است. روزي كه نازي به ديدار فرزندش رفته مهدي به غيبت او بدگمان مي شود و تصميم به ترك نازي مي گيرد. او كه بنگاه حمل و نقل دارد چند روزي با علي به اصفهان مي رود و در غيبت آن دو سهراب مزاحم نازي مي شود. با بازگشت مهدي و علي پري، همكار نازي، سراغ مهدي مي رود و ماجراي زندگي نازي و دخترش ناهيد را براي او بازگو مي كند. مهدي و علي سراغ سهراب مي روند و پس از مرافعه با او نازي و دخترش را به خانه مي برند.
|