اميرناصر (عارف)، كه با فاطي، دختر پاسباني، قرار ازدواج گذاشته، به ليلي (آرام)، دختر احسان زادگان، ميليونر معروف، دل مي بندد. احسان زادگان براي همسري دخترش برادرزاده اش جمشيد (جمشيد مهرداد) را در نظر گرفته است؛ اما جمشيد با كمك جمال (سيدعلي ميري)، نوكر خانه ي احسان زادگان، درصدد قتل عمويش است. آن دو بهانه مي كنند كه احسان زادگان بيمار است و از اصغر دكتر (اصغر سمسارزاده) براي مداواي او ياري مي جويند، كه خود فردي بيمار و رواني است. احسان زادگان مي گريزد، و به خانه ي امير ناصر مي رود. همان شب حسين سيبيل (رضا آقاجاني)، پدر اميرناصر، از احسان زادگان مقداري پول مطالبه مي كند كه از گاوصندوق خانه اش برمي دارد، اما امير ناصر از احسان زادگان مي خواهد كه پول ها را به گاو صندوق برگرداند. جمشيد و جمال پول هاي گاوصندوق را مي ربايند و اميرناصر را متهم به سرقت مي كنند. جمشيد مردي را اجير مي كند تا اميرناصر را از سر راه او بردارد. مرد با امير ناصر آشنا درمي آيد و موضوع را به او اطلاع
مي دهد. با كمك اميرناصر و آقا جمال جمشيد به دام مي افتد و راه ازدواج اميرناصر و ليلي باز مي شود.
|