پري (شهناز تهراني) پس از مرگ پدرش مسئوليت نگهداري خانواده اش را به عهده مي گيرد. او كه در صدد است خواهر كوچكترش مريم (نوش آفرين) را كه تحت قرارداد يك جانبه ي اصغر (احمد معيني) در كافه كار مي كند نجات دهد، از شيراز به اصفهان مي رود و سر راه جواني ثروتمند به نام پرويز (منوچهر وثوق) قرار مي گيرد. پري در روزنامه مي خواند كه پرويز در پي راننده ي شخصي است. او با پوشيدن لباس مردانه و با نام ماشاالله به استخدام پرويز درمي آيد. پري درمي يابد كه عموي پرويز تصميم دارد دخترش لادن را به عقد برادرزاده اش درآورد، و پرويز با اين وصلت مخالف است. پرويز به پري علاقه مند مي شود تا اينكه عمو با تباني اصغر پري را گروگان مي گيرند تا پرويز حاضر به ازدواج با لادن شود. پرويز براي نجات جان پري مي پذيرد؛ اما پري از مخمصه مي گريزد و با لباس جاهل ها در مراسم ازدواج پرويز حاضر مي شود. موقع اجراي برنامه كلاه مخملي از سر ماشاالله مي افتد و پرويز درمي يابد كه او همان پري است. او با پري پيمان زناشويي مي بندد و مريم را به عقد برادرش هوشنگ (فرخ ساجدي) درمي آورد.
|