شازده احتجاب (جمشيد مشايخي)، آخرين بازمانده ي خاندان قاجار، به سل موروثي مبتلا است. مراد (حسين كسبيان)، پيشكار سابق شازده، و همسرش هر از گاه نزد شازده مي روند و مراد خبر مرگ افراد خانواده و خويشانش را به او مي دهد. شبي شازده مراد را در كوچه مي بيند و وقتي در مي يابد كه او فقط براي گرفتن پول نيامده گمان مي كند كه خبر مرگ خودش را آورده است. شازده، در آخرين شب زندگي خود، خاطرات خانوادگي را مرور مي كند، و آنچه را كه اجداد خونريز او و خودش بر سر رعايا ونزديكان شان آورده اند از نظر مي گذراند: ماجراي كشته شدن مادر بزرگ (پروين سليماني) به دست جد بزرگ (ولي شيراندامي)، به گلوله بستن تعدادي از رعايا كه به دادخواهي برخاسته اند، و زجركش كردن همسرش فخرالنساء (نوري كسرائي). وقتي شب به پايان مي رسد مراد، سوار بر صندلي چرخ دار، به كمك همسرش حسني نزد شازده احتجاب مي رود و خبر مرگ خود شازده را به او مي دهد.
|