جعفرآقا معمارچي (ناصر گيتي جاه) هفت دختر دارد: وجيه، منيژه، فرشته، فريده، مليحه، حميده و محبوبه (نگار) خان دايي (روح الله مفيدي) محبوبه را براي پسرش كه در فرنگ است در نظر دارد. جعفرآقا ازدواج محبوبه را منوط به ازدواج خواهرهاي بزرگتر كرده است. كاظم، پسر يكي يك دانه ي جعفرآقا، روزها با تيركمان چراغ ها و شيشه هاي خانه را مي شكند و مرادبرقي (پرويز كاردان) براي تعويض چراغ ها و حباب ها به خانه مي آيد. او به محبوبه علاقه مند مي شود و موضوع را با شيرافكن، قهوه چي محل، در ميان مي گذارد، و او مرادبرقي را از ماندن در انتظار محبوبه منع مي كند. مرادبرقي با جعفرآقا تباني مي كند كه دوستان دخترها را بيابد و هر چه زودتر بساط شيريني خوران دخترها را راه بيندازند. دو سه نفر از دخترها به خانه ي بخت مي روند، تا اينكه فرزند خان دايي از فرنگ باز مي گردد و جعفرآقا به دليل ظاهر و موي سر و صورتش با ازدواج او و محبوبه مخالفت مي ورزد. موقعي كه شش دختر به خانه ي بخت رفته اند، جفعرآقا به ازدواج محبوبه و مراد رضايت نمي دهد و دخترها، كه متوجه ي علاقه ي آن دو شده اند، با شوهرانشان بناي مخالفت مي گذرند و پدرشان را تحت فشار مي گذارند تا به ازدواج دو دل داده رضايت بدهد.
|