محمد غياثي (پرويز صياد) در كافه اي با زني به نام فخري (نوري كسرائي) آشنا مي شو و قرار مي گذارند به شمال بروند. محمد از دوستش سعيد (سعيد راد)، كه در تدارك ازدواج با نامزدش فيروزه است، مي خواهد كه با آنها همراه شود. سعيد با اكراه مي پذيرد؛ اما در بين راه فخري از اتومبيل پياده مي شود و با تباني مردي به نام جلال (عنايت بخشي)، كه خود را همسر فخري معرفي مي كند، به قصد اخاذي از محمد و سعيد به كلانتري شكايت مي كنند. سعيد و محمد كه نمي توانند مبلغ درخواست شده را بپردازند به زندان محكوم مي شوند، و فيروزه در حالت يأس و نااميدي خود را مي كشد، سعيد كه محمد را مسبب تيره بختي خود و مرگ فيروزه مي داند با محمد درگير مي شود و موقع آزادي با او قرار مي گذارد كه حبيب را بيابند و به قتل برسانند. آن دو به شهرهاي مختلف مي روند تا اين كه محمد رد جلال را در آبادان مي گيرد و او را در سالن بيليارد از پا در مي آورد. محمد با فخري در خانه اي عمومي ملاقات مي كند، و سپس به سعيد خبر مي دهد. محمد كه در اين فاصله به فخري علاقه مند شده از سعيد مي خواهد كه فخري را بر او ببخشد. سعيد فخري را در گنداب خارج از شهر به قتل مي رساند و خود با ضربه ي چاقوي محمد از پا در مي آيد.
|