چاه نفتي در جنوب طعمه ي حريق مي شود و كارشناسان آمريكايي اطفاي حريق به جنوب خواننده مي شوند. آن ها براي خاموش كردن آتش به مقداري نيترو گليسرين نياز دارند كه بايستي به جنوب حمل شود. از تعدادي راننده امتحان مي شود تا چهارنفر به ازاي دريافت چهارصدهزار تومان پول دو كاميون حامل نيترو گليسرين را به محل اطفاي حريق برسانند. عباس زبردست و نامزدش جميله و دوستش نادر پس از آزمون انتخاب مي شوند و مكانيكي موسوم به گامبو، كه راننده اي ناشي و از چنگ پليس گريزان است، با پرداخت رشوه با آن ها همراه مي شود. جميله و گامبو، به عنوان وردست، جاي خود را با رانندگان عوض مي كنند. آن ها از موانع متعددي جان سالم به درمي برند تا اين كه گروهي راهزن به آن ها يورش مي آورند و كاميون ها را، بدون بار، مطالبه مي كنند. درگيري آغاز مي شود و نادر، موقع كش مكش، از شيب كوه به روي يكي از كاميون ها سقوط مي كند و كشته مي شود. گامبو نيز بر اثر حادثه اي جان خود را از دست مي دهد و سرانجام عبا س و جميله، پس از متفرق كردن راهزن ها كاميون باقي مانده را به مقصد مي رسانند.
|