علي جوان مكانيكي است كه با شيرين و برادرش فرخ، كه صاحب خانه و املاك فراواني هستند، آشنا مي شود. والدين آن دو فوت كرده اند و سرپرستي خانه و املاك را مباشران شيادشان محمود و قاسم به عهده دارند. محمود مسبب مرگ پدر شيرين بوده و به كمك قاسم دختر و پسر جوان را به اعتياد مي كشاند و با جعل سند، ثروت آنها را تصاحب مي كنند. خواهر و برادر جوان از خانه رانده مي شوند. علي به كمك آن دو مي آيد و به واسطه ي فرخ، كه كارش پاك كردن شيشه اتومبيل شده است، شيرين را مي يابد. فرخ خانه را ترك مي كند و علي، براي بهبودي حال شيرين، او را در بيمارستان بستري مي كند. قاسم با محمود به اختلاف مي رسد، و قاسم در قهوه خانه اي فرخ را مي يابد و موضوع قتل پدرش را توسط محمود فاش مي كند. چند مرد معتاد قاسم را تحويل پليس مي دهند، و با همكاري علي و فرخ محمود توسط مأموران پليس گرفتار مي شود. سرانجام فرخ مي ميرد و شيرين، پس از ترك اعتياد، با علي زندگي تازه اي را آغاز مي كند.
|