سه دوست آس و پاس در استانبول به سختي امرار معاش مي كنند. علي كه كارگر مكانيك است، با دختر آرايشگري به نام شكوفه آشنا مي شود و هر يك به ديگري وانمود مي كند كه خانواده ي ثروتمندي دارد؛ سعيد شيپورزن است و بيوه زن صاحب خانه اش به او علاقه دارد؛ و طوفان با زن شيادي به نام مهتاب آشنا مي شود كه با توطئه باعث مي شود او پول هايش را در قمار ببازد و به همكاري با گروهي قاچاقچي تن بدهد. علي خانه اي را كه از عمويش به ارث برده مي فروشد و طلب طوفان را مي پردازد. طوفان با قاچاقچي ها همكاري مي كند و علي و سعيد و شكوفه براي نجات او وارد عمل مي شوند. شكوفه دستگير مي شود و طوفان به دروغ او را خواهر خود معرفي مي كند و جانش را نجات مي دهد. شكوفه موضوع را به پليس اطلاع مي دهد، و وقتي علي و سعيد با قاچاقچي ها درگير شده اند پليس سرمي رسد و تبهكاران را دستگير مي كند. سرانجام طوفان پس از مدت كوتاهي از زندان آزاد مي شود و علي و شكوفه به عقد هم درمي آيند.
|