بين جمال و دو برادرش سهراب و پاشا با مرتضي و پسرانش تيمور و محسن كينه اي ديرينه بر سر زمين مزروعي و آب روستا وجود دارد. تنها افرادي كه از اوج گرفتن كشمكش ها نگران هستند برادر كوچك تر جمال، حميد، و دختر مرتضي، فريبا، هستند كه به هم علاقه دارند. مرتضي و پسرانش يكبار موضوع ديدارهاي حميد با فريبا را بهانه مي كنند و بارهاي ديگر با آتش زدن انبار خرمن ها و تغيير دادن حدود زمين هاي دو طرف و نحوه ي استفاده از آب زراعي و موضوع خريد زمين هاي جمال و برادرانش به دشمني دامن مي زنند. عاقبت پس از مرگ مادر جمال بر اثر سكته ي قلبي و آتش زدن مزرعه شان جمال و برادرانش درصدد گرفتن انتقام برمي آيند. جمال مرتضي را با شليك گلوله به قتل مي رساند و انبار او را به آتش مي كشد. تيمور و محسن و پاشا هم در درگيري كشته مي شوند، و سهراب كه برادرش جمال را مسبب تباه شدن زندگي خانوادگي مي داند او را با گلوله از پا درمي آورد و خودش قبل از مرگ جمال با گلوله ي او كشته مي شود. بازماندگان دو خانواده، حميد و فريبا، به هم مي رسند.
|