يك بازيگر تئاتر به دليل فعاليت بر ضد نظام سلطنتي به زندان مي افتد. در ايام حبس همسرش مي ميرد و
فرزندش به قتل مي رسد. پس از آزادي تصميم مي گيرد فعاليت هنري و سياسي اش را ادامه بدهد. به كمك دوستانش، مهندسي كه دركوره پزخانه به كار مشغول است و افسري كه پايش به دليل شكنجه معيوب شده و سيگار فروشي مي كند و يك كارگر مسافرخانه، مداركي برضد دولت بدست مي آورند و مي كوشند در موقع اجراي نمايش آنها را افشا كنند. مأمورين امنيتي متوجه مي شوند و قبل از آن كه موفق به عملي كردن مقصود خود شوند همه را از بين مي برند و مدارك به دست يك نوجوان مي افتد.
|