دو برادر به نام هاي «علي» و «ولي» با ولگردي و قمار گذران مي كنند. باج خوري به نام «فتح الله» به تصور اين كه پدر علي فوت كرده و او صاحب ثروت كلاني است بدهي هاي «علي» را در قمار مي پردازد. آن دو به شمال مي روند؛ اما «ولي» فاش مي كند كه «علي» مفلس است. «علي» به اشتباه كيفي را از دست چند سارق مي ربايد، و سارقان كه در پي تصاحب ثروت دختري به نام «زري» هستند به تعقيب «علي» و «ولي» مي پردازند. «علي» توطئه «حميد» را براي كشتن «زري» خنثي مي كند و به «زري» علاقه مند مي شود. سرانجام، با دخالت پليس، «حميد» و همدستانش دستگير مي شوند. «ولي» با نامزدش و «علي» با «زري» زندگي مشتركي را آغاز مي كنند.
|