اعتبار «تيمسار» از اينكه دامادش «بهرام» يك مبارز سياسي است دچار لطمه شده، لذا شخصا مسئوليت گروه تعقيب و دستگيري «بهرام» را به عهده ميگيرد. «تيمسار» از طريق دخترش «شيرين» او را رديابي و درصدد گرفتاريش بر ميآيد اما در آخرين دقايق، «بهرام» با ياري دوستش «جمال» به اتفاق «شيرين» به يك روستا در كوهستان ميگريزد.
محل اختفاي آن دو كشف و نيروهاي پاسگاه محلي براي دستگيريشان اقدام ميكند و پس از اينكه پاسگاه موفق به اين امر نميشود، «تيمسار» با گروه ضربت به روستا حمله برده و پس از درگيري سختي ، «تيمسار» كشته و «بهرام» و «شيرين» موفق به فرار ميشوند.
|