در روز 22 بهمن 1357 گروهي مجرم عادي از زندان مي گريزند. آنها كه قصد دارند از كشور خارج شوند، در دهكده اي مرزي با مردي به نام سيد يعقوب آشنا مي شوند كه مي كوشد با اعمال و گفتارش زندانيان را از فرار باز دارد. آنها ابتدا موعظه هاي سيد يعقوب را به ريشخند مي گيرند، اما به مرور پس از تجاوز ارتش بيگانه به خاك ميهن تحت تأثير فداكاري سيد يعقوب و اهالي دهكده قرار مي گيرند و از روستا دفاع مي كنند و جان خود را از دست مي دهند.
|