حسن سنتوري سرپرست يك گرو ه مطرب روحوضي است، كه در تماشاخانه هاي لاله زار فعاليت مي كند. او با اقدس، رقاصه گروه، ازدواج كرده و صاحب فرزندي به نام علي است. حسن معتاد است و زن و فرزند خود را نيز به اعتياد كشانده است. پس از انقلاب و برچيده شدن تماشاخانه هاي لاله زار، حسن براي گذراندن زندگي و تهيه مواد مخدر به قاچاق ترياك رو ي مي آورد. در مدرسه معلم متوجه اعتياد علي مي شود و او را كه ناخوش احوال است به بيمارستان مي برد. اقدس نيز براي پرستاري از علي روانه بيمارستان مي شود و حسن تنها مي ماند. حسن كه بيم دارد دستگير شود آواره كوچه و خيابان مي شود، تا اين كه رحيم - فردي كه قبلا حسن او را به اعتياد كشانده و بعد ترك اعتياد كرده است - حسن را در زد و خوردي به قتل مي رساند.
|