پيرمردي به نام پيراك از راه حمل و نقل ماهي هاي صيادان براي شخصي به نام كريم سماك گذران مي كند. فرزند او، علي، در زاهدان دوره ي خدمت اجباري را مي گذراند. علي در درگيري با قاچاقچيان مواد مخدر كشته مي شود، هم قطار علي، عباس، خبر را به پيراك مي رساند و پيراك عباس را به اصرار نزد خود نگه
مي دارد. سال ها پيش عوامل كريم سماك پدر عباس را به قتل رسانده اند و عباس از كريم كينه اي سخت به دل دارد. با توصيه ي عباس صيادان تصميم مي گيرند ماهي هاي صيد شده را مستقيماً به بازار و به دست خريدار برسانند. كريم عواملش را سراغ عباس مي فرستد تا او را در تور بپيچند و به مرداب بيندازند. پيراك و صيادان به كمك عباس مي شتابند و او را نجات مي دهند. پيراك به مقابله با كريم مي رود و هر دو كشته
مي شوند.
|