شهر مهران زير آتش توپخانه ي دوربرد ارتش دشمن قرار دارد. يك رفتگر شهرداري، كه مي خواهد مراسم ازدواج پسرش را برگزار كند، بدون توجه به بمباران به كار نظافت شهر و جمع آوري زباله ها مشغول است. مردم گروه گروه شهر را ترك مي كنند. رفتگر حاضر به ترك زادگاه خود نيست. ارتش دشمن به شهر هجوم
مي آورد و گروهي را به اسارت مي گيرد. تعدادي از آنها پس از ماجراهايي از چنگ دشمن مي گريزند.
|