يك گروه پنج نفره از اعضاي جهاد سازندگي، كه به كردستان اعزام شده اند مشغول ساختن مدرسه هستند. از سوي خوانين محلي و اعضاي حزب دموكرات كردستان ايران مورد آزار قرار مي گيرند. تعدادي از آنان از جمله مهندس گروه و برادرش به دست دموكرات ها گرفتار مي شوند. مدتي بعد اين گروه را به همراه تعدادي ديگراز زندانيان به «دوله تو» منتقل مي كنند. در زندان جديد يك درجه دار ارتش ـ كه مخالف جمهوري اسلامي است و در موقع فرار از مرز دستگير شده ـ با موعظه هاي جهادگران به آنان مي پيوندند و پس از ماجراهايي اعدام مي شود. زندانيان با برگزاري نماز جماعت و جلسه دعاي كميل مخالفت خود را نشان
مي دهند. دموكرات ها، كه درگير مشكلات اقتصادي و سياسي هستند، تصميم مي گيرند منطقه را ترك كنند و به آن سوي مرز بروند. براي از بين بردن زندانيان قرار بر اين مي گذارند كه هواپيماهاي عراق زندان دوله تو را بمباران و زندانيان را قتل عام كنند.
|