يوسف به رغم مخالفت همسرش، با يكي از دوستان خود عازم جبهه مي شود تا هداياي مردمي را به رزمندگان خط مقدم برساند. در جبهه بر اثر حادثه اي زخمي و سپس به بيمارستان منتقل مي شود.
خانواده اش كه از بستري بودن او بي اطلاعند گمان مي كنند كه او شهيد شده است. يوسف فرصت را مغتنم
مي شمرد و دوباره به جبهه مي رود و باز زخمي مي شود. پس از انتقالش به بيمارستان با همسرش روبرو مي شود كه لباس پرستاري بر تن دارد.
|