محمود، فيلمساز فيلم هاي هشت ميلي متري، شيفتگي خاصي به سينماي هشت ميلي متري دارد. او كه فيلم كوتاهي به نام شبح كژدم ساخته، قصد دارد تا از فيلمنامه ي آن فيلمي بلند بسازد، اما فقدان امكانات مانعي بر سر كار است. محمود دوستي دارد كه سياهي لشگر فيلم هاي فارسي است. دوستي و رفاقت اين دو پايه اي است كه راه داستاني را شكل مي دهد. عشق به سينما و سرخوردگي از تمامي كوشش ها، عاقبت سبب مي شود كه موضوع داستان زنده و در زندگي واقعي اجرا شود.
پس از سرقت از يك جواهر فروشي دوست محمود با پول ها مي گريزد. برادر محمود كه به جريان سرقت مشكوك شده، به كمك محمود به تعقيب حسن مي پردازد. در پايان محمود كه قصد استرداد جواهرات را داشت، با مشاهده ي مرگ حسن، ناخواسته اعتراف مي كند.
|