|
|
|
| خلاصه داستان : |
|
سروان كلالي، عضو قديمي حزب توده ايران، پس از آزادي از زندان تصميم مي گيرد كيمرام رهبر سابق سازمان نظامي حزب را كه خيانت كرده و حال نيز رئيس كانون حزب رستاخيز كارخانه ذوب آهن اصفهان است به قتل برساند. او تصميم خود رادر كوران انقلاب عملي مي كند و پس از گذشت سال ها همسر و دخترش را ملاقات كند.
|
|
|