قاسم و عباس اتومبيلي را به سرقت مي برند و حين فرار با اتومبيل پيرمرد عابري را زير مي گيرند و
مي گريزند. پيرمرد در بيمارستان بستري مي شود. اما براي عمل جراحي او اجازه ي كتبي يكي از بستگانش لازم است. پليس درمي يابد كه پيرمرد آشنايي به نام قاسم دارد و مي كوشد تا نشاني قاسم را به دست آورد. اما قاسم تصور مي كند پليس به خاطر سرقت و تصادف اتومبيل به دنبال او است. سرانجام پس از آنكه قصد تعقيب پليس را مي فهمد با ترديد به بيمارستان مي رود و متوجه مي شود كه پيرمرد آشناي قديمي اوست.
|