معلمي كه به تازگي از جبهه باز گشته است وارد روستايي مي شود كه پيرمردي ساعاتي پيش از شهادتش از او درخواست كرده بود تا به آنجا برود. معلم بزودي انگيزه و علت اصرار پيرمرد را در مي يابد. چون او شباهت زيادي به يكي از اهالي روستا با نام غلامحسين دارد كه در جنگ شهيد شده است. معلم نمي تواند در برابر اشتياق و علاقه مردم بي تفاوت بماند، لذا در روستا مي ماند و آنها را در كار و زندگيشان ياري مي دهد.
|