علي دانش، باستان شناس وزارت فرهنگ و هنر در پي حفاري به مجموعه اي با قدمت سه هزار سال دست مي يابد كه ارزش هنگفتي را براي آن تعيين مي كنند. دانش موضوع كشف مجموعه را به اطلاع خبرنگاران جرايد مي رساند. رؤساي وزارت خانه كه درصدد تصاحب مجموعه هستند دانش را از بابت اطلاع دادن به جرايد شماتت مي كنند و براي فروش آن به چند نفر خارجي اقدام مي كنند. از سوي ديگر تيمسار عضدي كه اشياي عتيقه را در موزه شخصي اش جمع آوري مي كند و دلالي به نام نصرت نيز براي به چنگ آوردن مجموعه سر و دست مي شكنند. عضدي كه از ديگران صاحب نفوذتر است، به رغم تلاش دانش مجموعه را تصاحب مي كند. نصرت با حيله مجموعه را مي ربايد تا در معامله اي از نو به دست تيمسار عضدي برساند. تيمسار با نصرت وارد معامله مي شود، اما نصرت قبل از حضور در وعده گاه محل مجموعه را به مادرش اطلاع مي دهد تا در صورت خطر آن ها را در اختيار علي دانش قرار دهد. اشياي كشف شده به دست دانش مي افتد و او آن ها را در زير خاك مدفون مي كند تا از دست عضدي و دلال ها در امان بماند. عضدي كه همچنان خواهان دست يابي به مجموعه است دانش را از پا درمي آورد و خود به دست نصرت كشته مي شود.
|