مادري با پسر خردسالش در خانه اي اجاره اي در كنار خط آهن زندگي مي كند. مادر با كار خياطي خرج خانه را در مي آورد. صاحب خانه پيرزني بدعنق است، كه مدام با زن و پسرش مرافعه دارد. پسرك، كه به گل علاقه دارد، باغچه اي در حياط خانه مي سازد، اما پيرزن با ريختن نفت و سيمان كردن باغچه مانع او مي شود. پسر در گلداني قديمي، كه يارگار پدرش است،گل مي كارد و با آيينه به آن نور مي تاباند؛ اما پيرزن گلدان را نيز مي شكند و آن ها را مجبور به اسباب كشي مي كند. قبل از رفتن، پسرك گلي را به دختر همسايه هديه مي دهد.
|