|
|
|
خلاصه داستان : |
عكاس جواني ، شب هنگام ، با جسد نيم جان پيرمردي مواجه مي شود ، او را به بيمارستان مي رساند. بر نيمكت انتظار بيمارستان با مرور دفترچه ي خاطرات پيرمرد ،خود را در قالب او مي بيند و زندگي پيرمرد را از كودكي، در كاشان، تا لحظه ي مرگ مرور مي كند.
|
|
|