يك سرگرد خلبان به نام «ناصر خرسندي» پسر فلج خود، «حميد» را همراه همسرش «اكرم»، براي معالجه به فرانسه مي فرستد. آن ها در خانه ي «مجيد»، برادر «اكرم» ساكن مي شوند. يك گروه تروريستي آن ها و زن مسن صاحب خانه را در داخل آپارتمان به گروگان مي گيرند و با ارسال نوار ضبط شده اي براي «ناصر» از او مي خواهند كه براي نجات گروگان ها هواپيماي خود را در خاك عراق فرود آورد. از طرف ديگر شوهر زن صاحب خانه كه از غيبت همسرش نگران شده ماجرا را به پليس اطلاع مي دهد و در طي عملياتي براي نجات دادن گروگان ها افراد مهاجم و «مجيد» كشته مي شوند. «ناصر» كه هواپيماي خود را به پرواز در آورده، بدون اطلاع از اين موضوع، پايگاه دشمن را بمباران مي كند.
|