سيف نماينده ي مالك نمكزاري است كه سرپرستي گروهي كارگر را بر عهده دارد. او كه تصور مي كند پدرش به دست كارگران كشته شده است آن ها را آزار مي دهد. ايوب، پيرمردي عارف مسلك، كارگران را از مقابله با سيف منع مي كند و بر آن است تا واقعيت را براي سيف روشن كند. سيف از كارگران دوري مي كند، اما با شهادت مردي كه ناظر قتل پدرش بوده و با راهنمايي محمد كاظم عاشق بر ضد خان سر به شورش بر مي دارد.
|